مساحت پرتغال با در نظر گرفتن جزایر این کشور( مجمع الجزایر آزورش و مدیرا) در اقیانوس اطلس 92391 کیلومتر مربع می باشد.
این کشور در جنوب غربی قاره اروپا قرار گرفته است. طول مرزهای این کشور از شمال و شرق با اسپانیا 1214 کیلومتر، و طول مرزهای جنوب و غرب آن با اقیانوس اطلس 1793 کیلومتر می باشد.
به لحاظ وضعیت سرزمینی این کشور در شمال کوهستانی و در مناطق مرکزی و جنوبی دارای مناطق نسبتا هموار و دشت های وسیع می باشد.
آب و هوای این کشور معتدل مدیترانه ای است.
پایتخت: شهر لیسبون با جمعیت دو میلیون و یکصد نفر پایتخت پرتغال میباشد.
مهمترین شهرها: پورتو با جمعیت حدود 250 هزار نفر ، براگا با جمعیت حدود 175 هزار نفر و کوئیمبرا با جمعیت حدود 150 هزار نفر می باشند.
جغرافیای انسانی :
جمعیت پرتغال حدود 10587320 نفر می باشد که از این میان 48/5 درصد را مردان و 51/5 درصد را زنان تشکیل می دهند.
اقوام، نژاد و مذهب:
مردم پرتغال ترکیبی از تیره های سلت، عرب ژرمن، بربر و ایبری هستند. در حال حاضر گروه های قومی و نژادی متعددی شامل نژادهای مدیترانه ای، گروه های آفریقایی (آنگولا، کاپ ورد، موزامبیک) آمریکای جنوبی (برزیل) و اروپای شرقی (اوکراین و رومانی) در پرتغال زندگی می کنند.
مذهب: نسبت گرایشات مذهبی مردم پرتغال عبارت است؛ از مذهب مسیحیت شاخه کاتولیک های پیرو واتیکان 92 درصد، پروتستان 4 درصد، منکر خدا 3 درصد و سایر گروه های مذهبی از جمله مسلمانان جمعا یک درصد (مسلمانان حدود 50 هزار نفرمی باشند.)
زبان و خط: زبان پرتغالی و خط لاتین می باشد.
تاریخچه کشور
پرتغال یکی از قدیمی ترین دولت های اروپا به شمار می آید که تاریخ مدرن آن به قرن دوازدهم میلادی ( سال 1140) باز می گردد. در پی یک شورش نه ساله سردار معروف پرتغالی هنریک آفونسو توانست بر پادشاه منطقه لئون، کاستیل غلبه و بر تخت حکومت تکیه زند. وی و جانشینانش قلمرو پرتغال را به سمت جنوب توسعه دادند و لیسبون را از حاکمیت مورها (مراکشی ها یا مسلمانان) در سال 1147 خارج ساختند. مرزهای کنونی این کشور تقریبا همان است که در سال 1249 به وسیله آفونسوی سوم تعیین گردید.
تاریخ پرتغال با بحر پیمایی و دریانوردی و کشف سرزمین های جدید گره خورده است. تا پیش از قرن پانزدهم میلادی پرتغالی ها توانسته بودند، خود را به جزایر قناری برسانند. اما با تشویق و تحریک شاهزاده هنری (1460-1394) اکتشافات رو به گسترش نهاد و افرادی همچون واسکودوگاما، بارتو لومئو دیاس و پدرو آلواریش کابرال اکتشافات خود را از برزیل گرفته تا هند و ژاپن گسترش دادند. بزودی کشفیات سرزمینی پرتغال چنان گسترش یافت که این کشور در قرون 16 و 17 میلادی به یک امپراتوری استعماری با یک قلمرو وسیع در آفریقا (آنگولا، موزامبیک، کاپ ورد، گینه بیسائو، سان تومه) ، آمریکای لاتین (برزیل) و پایگاه هایی در شرق دور (تیمور شرقی، ماکائو و گوآ) تبدیل شد.
پرتغال در تاریخ پرفراز و نشیب خود در یک دوره شصت ساله تحت سیطره همسایه شرقی خود (اسپانیا) در آمد. در حقیقت اختلافات داخلی و نزاع های دودمانی پرتغال، باعث شد تا در سال 1580 فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا، بر پرتغال غلبه نماید و مدت شصت سال بر پرتغال حکومت نماید. اما شورش مردم به هژمونی اسپانیا در سال 1640 پایان بخشید و خاندان براگانسا به عنوان خاندان حاکم در پرتغال مستقر شدند. استیلای این سلسله تا سال 1910 که نظام جمهوری دراین کشور برقرار شد، استمرار یافت.
از سال 1910 تا سال 1932 رقابت های سیاسی شدید و بی ثباتی اقتصادی دامن گیر کشور شد و متعاقبا در این اوضاع و احوال بود که یک نظامی مستبد و در عین حال اقتصاددانی مبرز به نام آنتونیو سالازار قدرت را در دست گرفت. او که در سال 1928 وزیر امور مالی بود، در سال 1932 به نخست وزیری کشور رسید. حکومت سالازار و جانشین وی کاتئانو که در سال 1968 منصب نخست وزیری را به دست گرفت به مدت 42 سال به طول انجامید. پرتغال در این دوران شاهد حکومتی اقتدارگرا بود و اگرچه برخلاف سایر کشورهای اروپایی از وارد شدن به جنگ جهانی دوم پرهیز نمود ولی در سال 1949 از اولین کشورهایی بود که به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) در آمد. در ابتدای دهه شصت میلادی جنبش های استقلال طلبانه در مستعمرات آفریقایی پرتغال آغاز و در اثر این جریانات، بخشی از نیروی کار و ثروت از این کشور خارج شدند. لذا نارضایتی در ارتش و احساس بیهودگی از نزاع های ناشی از افزایش درگیریها با مستعمرات آفریقایی تدریجا باعث ایجاد یک جریان زیرزمینی در د اخل نیروهای مسلح تحت عنوان « جنبش نیروهای مسلح» گردید و نهایتا در یک کودتای آرام و بدون خون ریزی سقوط حکومت سالازار و شکل گیری نظام سیاسی فعلی را رقم زد. جابجایی قدرت در این کشور در سال 1974 به انقلاب میخک معروف می باشد.